برای انتخاب در بسیاری موارد مقایسه تنها معیار میباشد.در مواردیکه مقایسه نقش تعیین کننده ای در انتخاب ما ندارد , در واقع انتخابی هم در کار نیست و تنها هنگامی میتوان بر گذید که چندگانگی وجود داشته باشد, آنوقت است که انسان اهرم های دیگر چون مقایسه , اختلاف سلیقه, منفعت شخصی و شرایط قومی و محلی را به کمک میطلبد.و از میان چندگانه ها یکی را انتخاب میکند.تصور کنید برگذیدن انتخاب چه معنایی پیدا میکرد اگر نه چند گانگی و نه مقایسه ای وجود داشت آنوقت است که دیگر انتخاب کننده نیست که خواسته را طلب میکند بلکه منتخب است که بر ما خواسته میگذارد. البته این مسئله نه تنها در زمینه سیاست بلکه در همه زندگی روزمره به همین شکل عمل میکند. شاید احساس شود آنچه در اینجا بفراموشی سپرده شده منافع مشترک عموم است, که در بسیاری موارد از طرف اهرم های کنترل کننده قدرت بگونه های مختلفی دراجتماع مطرح میگردد.روش تبلیغات در این مورد بگونه ای است که انسانها ضرورت چند گانگی را نا خوداگاه به فراموشی می سپارند, در جوامعیکه از نظر قوانین مدنی آنچنان رشد و ترقی نکرده اند انسان ها درک و مفهوم دیگری از چندگانگی و چند نظری دارند. در نحوه و دیدگاهای انتخاباتی ما راه حل های مختلف اجتماعی اولویت دارد, در اینگونه اجتماعات همواره صحبت بر سر حفظ یک شیرازه یاموجودیت بوده است. حال این شیرازه یا تمامیت ارضی یا ایده ولوژی یا فردی است. و با این انگیزه مفهوم های دیگری را زیر سوال می برند , اینکه ما چه شیوه ای را برای زیستن می پسندیم ویا طبق عادت و عرف اجتماعی به آن تن در می دهیم , همواره قابل بحث و ظن بوده است.غریزه ای درونی بدون تاثیر پذیری از شرایط محیط اطراف همواره انگیزه ای درنحوه و اصل پذیرش ها و شکل بیان و تجزیه و تحلیل کردن آنها توسط عناصر در ادوار گوناگون بوده است. و همین غریزه ذاتی در بسیاری از انسان ها به شکل دیگری عمل میکند, یعنی انگیزه ای برای مخالفت آنها در اجتماع نسبت با ابزار و چیزهای که عامل پیشرونده و تکامل میباشند.
--------------------------------------------
حالا در شکل و شمایل شهر
پیراهنی به تن کوچه مبارک است
با ناره زنها و آواز سیاهان
در شکل و شمایل شهر
دیروز خانه ام در حوالی ساحلی بود
در زیر سایه سنگین گل ابریشم
که دم به دم فراموش میشود
در جعبه سیاه ذهن
حفره ای در ذهن
وهمه اینها تو میدانستی
شرح و شهر
و ممنوعت دریا
سایه ای مشکوک
پنهان در زیر و بم هوا
شرح تو بود
صدای لرزش زبان
شروع نبض بر بلندای پستی
حلقه میندازد در گوش
حلقه میندازد بر گوش.
چند وقتی است انگار انسانی دیگری در ذهنم جا خوش کرده است و مدام با من به جروبحث می نشیند . نمی دانم از کجا آمده و کیست و چه میخواهد بارها سعی کردم به نحوی او را از سرم بیرون برانم اما توفیقی نیافتم. اندک اندک به او عادت کردم اسمش را گذاشته ام مهمان ناخوانده. از من میخواهد که دنیای ایده الم را برایش ترسیم کنم.
امشب تصمیم گرفتم کارم را با او یکسره کنم برای همین از او سوال کردم حرف حسابش چیست و چرا می خواهد دنیای ایده ال مرا بشناسد؟؟ گفت برای اینکه بتوانم مقایسه ای با دنیا ی خود کنم و از این طریق بتوانم یکی را انتخاب کنم. از خواسته اش بدم نیامد . سعی کردم راه دوستی و سازش را با او در پیش گرفته و به بحث و گفتگو با او بنشینم هر چند صدایش کردم جوابی نشنیدم تصمیم گرفتم بنویسم تا او هر وقت فرصت کرده آنها را مطالعه کند.
خوب تو دنیای ایده ال مرا میخواستی بشناسی اینم دنیای ایده ال من. دنیای من عاری از روابط سود جویانه است عاری از جبر اندیشه های خود به دیگران است عاری از تبلیغات و آدم فریبی است . عاری از آلودگیهای زیست محیطی است عاری از جنگ و خونریزی است. عاری از اجحاف و تبعیض است. دنیای من عاری از خود سوزی و خودکشی است. عاری از نسل کشی و تجاوز است عاری از بی سوادی است عاری از زورگویی ایده لوژوکی است عاری از بی دوا و درمانی است عاری از دیکتاتوری فرد یا گروهی است. عاری از منع شدن از شادی و پایکوبی و موسیقی است در دنیای من از آنچه میخواهی بگویی و بنویسی و ترسیم کنی منع نمی شوی سنگسار نمیشوی در دنیای من زنی از روی نداری و فقر به تن فروشی دست نمیدهد . کسی فرزندان خود را از ناتوانی اجتماعی از مدرسه رفتن باز نمی دارد.
در دنیای من کودکان بی سرپرستی وجود ندارد . در دنیای من ناموس و شرف معنی مقدسی ندارند. در دنیای ایده ال من دختری مورد تجاوز قرار نمی گیرد . زنی بجرم زن بودن بجرم پوشیدن لباس مورد دلخواهش مورد اهانت و تجاوز قرار نمی گیرد.
در دنیای من به سیه چالت نمی اندازند اگر علیه کسی یا گروهی اعتراض کنی.در دنیای عقلانی من دانش و علم نه برای به بند کشیدن انسانها بلکه برای بهزیستی همگانی است ارتباط انسانها نه بر مبنای داری و نداری بلکه بر مبنای سهیم بودن آنان در پیشبرد بهزیستی عمومی است در دنیای تصویری من انسانها از تزویر و ریا برای دست یابی به اهرمهای کنترل اجتماع استفاده نمی کنند . در دنیای من نجات طبیعت از آلودگی و ویرانی هدف مهمی است.دانش تبلیغات برای ارتقاع معلومات انسانها بکار گرفته میشود . ورزش عاملی است برای پیوستن و دیدار و رقابت و جل آفرین است نه شرکتی برای چاپ پول آنهم به مقدار نجومی. در دنیای من مامورین باج نمیگیرند تا بی قانونی را قانون کنند. برای کشتن کسی جایزه تعیین نمی کنند. ابزار کشتار جمعی جایی ندارد در آنجا.
ادامه دارد...........
----------------------------------------------------------------------------------------
شتات نکن
برایمان
تعیین و تکلیف روشن است
هرکجا که روی
آسمان همین رنگ است
دسته پرنده
در گوشه اش
داد کَنیم
بل بل
جی بل
آسمان چه رنگ
رنگ به رنگ
خدایی بیکار
در حوالی خانه ای
شلال میکند
روزهای من.