بنگر

گذری به باورها و پذیرفته های عام و خاص و آغاز پروسه ای از بحث و تبادل نظر موضوعات سیاسی اجتماعی فرهنگی و .

بنگر

گذری به باورها و پذیرفته های عام و خاص و آغاز پروسه ای از بحث و تبادل نظر موضوعات سیاسی اجتماعی فرهنگی و .

‫‫کندو ‫کاوی در علل و انگیزها

‫بنکر

‫‫کندوکاوی در علل و انگیزها

‫قسمت اول  

 

‫بیان مطلب حول وحوش اوضاع و احوال سخت سیاسی واجتماعی سالهای اغازین بر مسند نشستن جمهوری اسلامی شاید امروز کار اسانی باشد اما درک عمیق اتفاقات و ارزیابی از فعل وافعالات سیاسی و رخدادهای اجتماعی ایران پس از ان به خلاقیت انچنانی احتیاج ندارد .بحث از افشا گری و آ گاه کردن اذهان عمومی نسبت به عملکرد ضد بشری حاکمیت دولت اسلامی ایران بحثی خودفریبانه بوده وهست انچه مردم را در مسیر اندیشیدن به چگونگی برخود با اعمال فشار درمیغلطاند نه پی بردن به هویت بذهکارانه سردمداران حکومت اسلامی ایران است بلکه خودشناسی انسانها اول فردی وبعد اجتماعی است .خودشناسی فردی پایه واساس هر تحول اجتماعی است .در خطه هرمزگان انسانهایی می زیستهاند که خود شناسیی فردی را اغاز کرده بودن واز ان کانال بود که به ضرورت رهایی اجتماعی پی برده بودند از همین رو بود که به مخا لفت با تصمیم های غیر انسانی وغیر اجتماعی حکومت اسلامی ایران برخواستند ، انتخاب نحوی رویارویی با ینگونه اقدامات ضد انسانی در جامع از سوی دولت اسلامی به این مبارزان تحمیل شدفضایی که تمامی حقوق انسانی واجتماعی مردم را مردود میداند و قوانین اسمانی واللهی را بر ما خاکیان واجب می خواند سخن گفتن از هر انچه حق وحقوق است جرم محسوب میشود وکسی که جرم کند یعنی حق طلب کند مجرم .

‫به بیانی دیگر انکه اللهی واسمانی وتوحیدی نمی اندیشدوعمل نمیکند و از نایبان خد ا بر روی زمین فرمانبری نمیکند محکوم به مرگ است . با حاکم بودن چنین منطقی هیچ راهی برای ادامه حیات ازاد که بر منطق زمین خاکی ما منطبق باشد باقی نمیماند.

‫در خطه هرمزگان هم مثل اکثر نقاط ایران انسانهای دگراندیش وپی برده به حقوق فردی انسانها بودند که راهی دیگر درپیش روی خود نمیدیدند غیراز ایستادگی درمقابل تاخت وتازهای مریدان خدا و پول .

‫انان مرتکب جرمی نبودند ،آگاهانی بودند که تلاش میکردند ما را متوجه خطر وزیانات حکومت مذهبی ودینی کنند ،هشدار دادن به انسانها درمورد خطری که انان را تهد ید‫می کند جرم منصوب نمیشود.اکنون پس از گذشت سالها از موجودی حکومت اسلامی درایران کمتر کسی هست که بر حقانیت حکومت الهی باورداشته باشد ،انچه دراین سالها بر مردم این مرز وبوم تحت حاکمیت اسلامی گذشت احتیاج به بازگویی وافشاگری ندارد ،زنگ خطری که ان عزیزان جان باخته به صدا دراوردن امروزه همگی قریب به اتفاق مردم کشورمان شنیداند و به پیام انان اگاه گشته اند.حکومت اسلامی ایران با سرعت هرچه تمامتر بی لیاقتی خود را در اداره کشور به نمایش گذاشت انها از اغاز روی کار امدن با تمامی خواستهای اجتماعی سیاسی مردم از در قهر وجهالت پیش امدند که این بخودی خود نشان در ناتوانی وبی لیاقتی مکتبی این سردمداران ایران اسلامی دارد .

‫در هرمزگان بودند وهستند انسانهایی که همواره سعی دراین داشته ودارند که منطق بی منطقی این حکومتداران اسلامی را نقش بر اب سازند .بیگمان هستند کسانی که در تفکر خود هرگونه ایستادگی در مقابل این حکومت را بیهوده میدانند ونتیجه ایی در مقاومت نمی بینند ،منظورم این نیست که نادرست بودن اینگونه اضهار نظرات را به بحث بگذارم ،اما به یقین نسبی میتوان اظهار کرد که به انذوا کشیده شدن حکومت عدل الهی آنهم در این مدت نه چندان طولانی با توجه به تاریخ بشر و اغاز پیدایش دین و مذهب ، نتیجه مبارزه همین عزیزان جانباخته در مقابل افکار انحصاری حکومتیان بوده وهست .