بنگر

گذری به باورها و پذیرفته های عام و خاص و آغاز پروسه ای از بحث و تبادل نظر موضوعات سیاسی اجتماعی فرهنگی و .

بنگر

گذری به باورها و پذیرفته های عام و خاص و آغاز پروسه ای از بحث و تبادل نظر موضوعات سیاسی اجتماعی فرهنگی و .

‫‫کندو ‫کاوی در علل و انگیزها

‫قسمت دوم

‫بنکر

 

 

در بین انسانها هموار اختلافاتی در اندازه وابعاد گوناگونی وجود داشته و خواهد داشت ،اینکه انها بطور انفرادی چه راه حلهای را برای رفع تنشها انتخاب میکنند نشان از عمق تاثیرات حوادث اجتماعی برانان و میزان دانش و ا گاهی انان نسبت به نتیجه راه حل انتخابی اناندارد.

‫کسانی که به مبارزه وایستادگی درمقابل قدرت دولتی روی اوردند، حل تضادهای اجتماعی را در رویارویی با کج اندیشی میدیدند واگاه براین که این اقدام میتواند با بی رحمی اسلامداران ایران روبروگرد. انان جنگطلب نبوند عشق به زندگی داشتندو از ازادی‫لذت میبردند. ‫اکنون پس از گذشت سالیان از ماجرای  ‫کشتار های دستعجمعی دگرگونه اندیشان بر کسی پوشیده نیست که کسانی که در یورش حکومت جانباختن ،انسانهای بیگناهی بودند که مردمشان را دوست داشتند.‫

‫‫اینکه انسانها از حوادث اجتماعی خود تاثیر پذیرند کمترکسی قبول ندارد ، اما اینکه اگاهی و اطلاعات انها در میزان عمق تاثیر گذاری بر انان نقش بسزایی دارد را کمتر کسی جدی میگیرد .  

‫‫قدرمسلم هر اقدامی که از طرف گروهی بکار گرفته میشود مورد قبول همه افراداجتماع از همه گروه فکری قرار نمیگیرد .اگاهی به این مطلب پافشاری در تحقق اهداف تعین شده را تا اندازه ایی از یقین مطلق دور میسازد .یقین داشتن به ناحق بودن شیوه عملکرد حکومت را میتوان اصلی ترین انگیزه ایستادگی و مقاومت فرزندان این خطه محروم در مقابل عدل اسلامی حکومت ایران نا مید دومین انگیزه همانطور که بدان اشاره شد اگاه بودن انان بعنوان گروه یا تشکل به حقوق فردی خود در اجتماع وباور انان به بهتر زیستن بود

‫من یاد گرفته ام از هیچ تحول اجتماعی هرچند مورد علاقه ام باشد حماسه نسازم وسعی کنم همه چیز را حقیقی دیده و واقعی بررسی کنم . انان عقایدی وباورهایی داشتند که بسیار بالنده بود نظرات انها شاید پاسخگوی تمامی مشکلات این زمین خاکی ما نبود اما کمترین اینکه انان هیچ وقت به بند کشیدن انسانها را افتخار نمیدانستند . و نمیدانند . انها خواهان شهادت ومردن نبودند به زندگی وازاد زیستن عشق میورزیدندو ازادی را نه تنها برای خود بلکه برای اجتماع خود میخواستند

‫حکومت برای تحکیم پایه های خود در ایران ستم دیده انزمان سرکوبی همه افراد غیر خودی را امری واجب و الهی میدانست کماکه امروز هم به همین منوال عمل میکند ، در همین راستا طرح سرکوبی همه جانبه مخال اندیشان را با دقت کافی در پیش گرفت ، برای عملی کردن طرحهای ترور وسرکوب خود اندکی هم بخود واهمهایی راه نداد ودر این مسیر از هیج جنایتی کوتاهی نکرد ، افراد بسیج شده از سوی حکومت که عمدتاً ادمهای معلوم والحالی بوده وهستند که از انجام هیج جنایتی از کشتن نوزادان وبدار اویختن سالمندان از زن ومرد کوتاهی نکردن ونمیکنند.

‫اینکه مخالفین حکومت چه سیاستی را پیشه می کردند زیاد تاثیری در قعل وقم کردن انان از طرف ادمکشان دینی نداشت زیرا که حکومت نابودی تمام عیار تمامی ناخودیها را در دستور کار خود قرارداده بود ، فرزندان عاشقان هرمزگان نیز از این سناریوی شوم حکومتی ‫بی بهره نماندن .

‫‫کندو ‫کاوی در علل و انگیزها

‫بنکر

‫‫کندوکاوی در علل و انگیزها

‫قسمت اول  

 

‫بیان مطلب حول وحوش اوضاع و احوال سخت سیاسی واجتماعی سالهای اغازین بر مسند نشستن جمهوری اسلامی شاید امروز کار اسانی باشد اما درک عمیق اتفاقات و ارزیابی از فعل وافعالات سیاسی و رخدادهای اجتماعی ایران پس از ان به خلاقیت انچنانی احتیاج ندارد .بحث از افشا گری و آ گاه کردن اذهان عمومی نسبت به عملکرد ضد بشری حاکمیت دولت اسلامی ایران بحثی خودفریبانه بوده وهست انچه مردم را در مسیر اندیشیدن به چگونگی برخود با اعمال فشار درمیغلطاند نه پی بردن به هویت بذهکارانه سردمداران حکومت اسلامی ایران است بلکه خودشناسی انسانها اول فردی وبعد اجتماعی است .خودشناسی فردی پایه واساس هر تحول اجتماعی است .در خطه هرمزگان انسانهایی می زیستهاند که خود شناسیی فردی را اغاز کرده بودن واز ان کانال بود که به ضرورت رهایی اجتماعی پی برده بودند از همین رو بود که به مخا لفت با تصمیم های غیر انسانی وغیر اجتماعی حکومت اسلامی ایران برخواستند ، انتخاب نحوی رویارویی با ینگونه اقدامات ضد انسانی در جامع از سوی دولت اسلامی به این مبارزان تحمیل شدفضایی که تمامی حقوق انسانی واجتماعی مردم را مردود میداند و قوانین اسمانی واللهی را بر ما خاکیان واجب می خواند سخن گفتن از هر انچه حق وحقوق است جرم محسوب میشود وکسی که جرم کند یعنی حق طلب کند مجرم .

‫به بیانی دیگر انکه اللهی واسمانی وتوحیدی نمی اندیشدوعمل نمیکند و از نایبان خد ا بر روی زمین فرمانبری نمیکند محکوم به مرگ است . با حاکم بودن چنین منطقی هیچ راهی برای ادامه حیات ازاد که بر منطق زمین خاکی ما منطبق باشد باقی نمیماند.

‫در خطه هرمزگان هم مثل اکثر نقاط ایران انسانهای دگراندیش وپی برده به حقوق فردی انسانها بودند که راهی دیگر درپیش روی خود نمیدیدند غیراز ایستادگی درمقابل تاخت وتازهای مریدان خدا و پول .

‫انان مرتکب جرمی نبودند ،آگاهانی بودند که تلاش میکردند ما را متوجه خطر وزیانات حکومت مذهبی ودینی کنند ،هشدار دادن به انسانها درمورد خطری که انان را تهد ید‫می کند جرم منصوب نمیشود.اکنون پس از گذشت سالها از موجودی حکومت اسلامی درایران کمتر کسی هست که بر حقانیت حکومت الهی باورداشته باشد ،انچه دراین سالها بر مردم این مرز وبوم تحت حاکمیت اسلامی گذشت احتیاج به بازگویی وافشاگری ندارد ،زنگ خطری که ان عزیزان جان باخته به صدا دراوردن امروزه همگی قریب به اتفاق مردم کشورمان شنیداند و به پیام انان اگاه گشته اند.حکومت اسلامی ایران با سرعت هرچه تمامتر بی لیاقتی خود را در اداره کشور به نمایش گذاشت انها از اغاز روی کار امدن با تمامی خواستهای اجتماعی سیاسی مردم از در قهر وجهالت پیش امدند که این بخودی خود نشان در ناتوانی وبی لیاقتی مکتبی این سردمداران ایران اسلامی دارد .

‫در هرمزگان بودند وهستند انسانهایی که همواره سعی دراین داشته ودارند که منطق بی منطقی این حکومتداران اسلامی را نقش بر اب سازند .بیگمان هستند کسانی که در تفکر خود هرگونه ایستادگی در مقابل این حکومت را بیهوده میدانند ونتیجه ایی در مقاومت نمی بینند ،منظورم این نیست که نادرست بودن اینگونه اضهار نظرات را به بحث بگذارم ،اما به یقین نسبی میتوان اظهار کرد که به انذوا کشیده شدن حکومت عدل الهی آنهم در این مدت نه چندان طولانی با توجه به تاریخ بشر و اغاز پیدایش دین و مذهب ، نتیجه مبارزه همین عزیزان جانباخته در مقابل افکار انحصاری حکومتیان بوده وهست .